جوانان ، جنسیت واخلاق (2)

نويسنده:فاطمه صفری

بررسی تربیت جنسی و اخلاقی نوجوانان و جوانان از سوی نهاد خانواده

در خصوص نقش نهاد خانواده و تربیت جنسی یعنی جنبه مهم رفتار انسانی، «آ.س. ماکارنکو» خاطر نشان می‏سازد که «تربیت جنسی صحیح نیز مانند هر یک از خصوصیات انسانی در صورتی به موفقیت نزدیک می‏شود که اساس خانواده بر پایه صحیحی استوار بوده و کودک زیر نظر پدر و مادری دلسوز بزرگ شده باشد.»
او بعد می‏گوید:
«در مسایل تربیت جنسی طرق خاصی که مختص پرورش و تربیت جنسی باشد تعیین نشده و وجود ندارد. بلکه صورت کلی کار تربیتی روی هم رفته تصویری از تربیت جنسی است.»
«محیط خانواده و شکل‏پذیری صحیح شخصیت را معین می‏سازد و از جمله زمینه جنسی آن را مشخص می‏کند، برای تربیت اخلاقی کودکان باید پدر و مادر نمونه نفوذ و شخصیت باشند».(31)
اگر پدر و مادر و یا دیگر اطرافیان کودک در گفتار و رفتار بی‏نزاکت و خشن باشند و سخنان ناشایست بر زبان آورند، کودک ابتدا ناخودآگاه و بی‏اختیار این رویه را به کار می‏برد و سپس به تدریج گفتار و کردار او بر همین منوال شکل گرفته و گستاخ می‏شود. برای مثال از یک دختر نوجوان که به طور دایم زندگی سبکسرانه و بی‏بند و بار مادرش را پیش رو دارد، نمی‏توان انتظار اخلاقی بودن را داشت و یا پدری که اوقات فراغت خود را در میهمانیهای نامناسب، با خوش‏گذرانی سپری می‏کند، شرایط لازم را برای تربیت اخلاقی پسر و دختر خود ندارد. بنابراین «اعتبار شخصی، موازین اخلاقی پدر و مادر، زندگی کودکان را در طول حیات رهبری می‏کند. چنین اعتباری وقتی بروز می‏کند که پدر و مادر دور از رذالت و وقاحت و فساد اخلاقی و دروغگویی باشند.»(32)
اگر چه نصایح بموقع و مؤدبانه پدر و مادر از ارزشمندترین چیزهایی است که نوجوان به آن احتیاج دارد، اما باید دانست از آنجا که نوجوانان به شنیدن پند و اندرز چندان راغب نیستند، راهنماییهای مستقیم در آنها چندان مؤثر نخواهد بود.
پدر و مادر باید بموقع در جهان تأثرات باطنی و درونی کودکان ونوجوانان خود وارد شده، و از تشکیل عادات نابجا در آنها جلوگیری کنند و حواس نوجوان را به اموری چون ورزش، اطلاعات علمی، کارهای هنری مانند نقاشی، مطالعه کتاب، خواندن داستان و... و کارها و فعالیتهای اجتماعی، تشکیل اجتماعات و اداره آنها متمرکز سازند و آنها را به گردش، مسافرت، دیدن نمایشگاه و موزه‏ها ببرند. همچنین نوجوانان به دنبال کسب اطلاعات اخلاقی و آگاهی نسبت به مسایل بلوغ جنسی خویش هستند، که در صورت عدم کسب این اطلاعات و آگاهیها از پدر و مادر یا مربیان و کانالهای سالم، بیم این می‏رود که آنها این اطلاعات را از اشخاص یا دوستان ناباب دریافت کنند که در این صورت، امکان اینکه، آنها گرفتار احساسات آلوده و رکیک شوند، کم نیست.
در جامعه ما میزان آگاهیها و حساسیتهای برخی از خانواده‏ها نسبت به تربیت فرزندانشان کافی نیست. از این رو آموزش پدران و مادران از طریق رسانه‏ها مانند صدا و سیما و مطبوعات و نیز تشکیل مراکز مشاوره و حتی تشکیل نشستها و همایشهایی از طرف نهادهای آموزشی برای آموزش پدران و مادران جهت تأمین محیط اخلاقی سالم و رشد شخصیت کودک در خانواده ضروری به نظر می‏رسد. چنین آموزشهایی تنها در تعداد اندکی از مراکز آموزشی صورت می‏گیرد. مشکلات و روزمرگی‏های موجود در دستگاههای آموزشی از سویی، و مشکلات اقتصادی گریبانگیر خانواده‏ها از سوی دیگر، از دلایل انجام نگرفتن چنین آموزشهایی هستند. صدا و سیما نیز اگرچه در برخی موارد اقدام به تهیه این گونه برنامه‏ها کرده است اما از آنجا که این مرکز فرهنگی، اجتماعی تا اندازه‏ای دچار روزمرگی و گرفتار فقدان برنامه‏ریزی جامع و از پیش طراحی شده و راهبرد درازمدت و نیز ناهماهنگی‏های فرهنگی بوده و در چارچوب بسته و خشک عمل می‏کند و به طور دایم مردم را مورد خطاب پند و اندرزهای مستقیم و مقاومت روانی آنها را برانگیخته، در مجموع همه توقعات را برآورده نکرده و تا سطح مطلوب فاصله زیادی دارد.
البته منظور از آموزش پدران و مادران به معنی این نیست که آنها را جاهل بپنداریم و دایما بخواهیم به آنها مطالبی را بقبولانیم و یا القاء و تلقین نماییم. و نیز این نیست که برای تمام سؤالات زنده و قابل بحث و در عین حال پیچیده که مربیان و والدین همه روزه با آن روبه‏رو هستند بتوان پاسخی دقیق و قاطع بیان کرد بلکه منظور آشنا ساختن و مجهز نمودن پدر و مادر با مسایل و ایده‏های روانی و تربیتی و اصول زندگی اجتماعی است، و نیز تلاش برای یافتن بهترین پاسخها و به تبع آن بهترین برخوردها در مواجهه با سؤالات و مسایلی کلی و روزمره روانی و تربیتی است. و نیز آشنا ساختن پدر و مادر با نکاتی که پایه‏های روانی، شخصیتی و اساس اخلاقی خانواده را تأمین می‏کند، اصولی مانند: رابطه صحیح پدر و مادر با یکدیگر، که در این رابطه پدر و مادر با دوستی، محبت و احترام متقابل نسبت به یکدیگر، برای کودکان خود الگوسازی می‏کنند. و یا تلاش پدر و مادر در کسب دانش، اطلاعات جدید، اظهار وجود در اجتماع و انجام وظایف اجتماعی و نیز کار و تلاش شرافتمندانه.
مسأله دیگری که در باره برخی از خانواده‏های ایرانی که تعدادشان نیز کم نیست می‏توان گفت، این است که خانواده‏های زیادی در عین حال که در جامعه و یا دست‏کم در محیط خانواده خود و خویشاوندان خصوصا خویشان نزدیکشان به اخلاق پایبند هستند، در قلمرو تفریح دچار نوعی ابتذال می‏باشند. برای مثال، پدر خانواده که در مورد همسرش و فرزندان و نیز اقوامش خصوصا اقوام درجه یک مانند خواهر و مادر و همسر و دختر و... به اخلاق معتقد است، خودش در گذران اوقات فراغت، مهمانی رفتنها و تفریح، پای از چارچوب اخلاقی بیرون می‏گذارد. و یا پدر و مادری که از فرزندشان می‏خواهند که درس‏خوان و اخلاقی باشند، با آوردن برخی فیلمهای ویدئویی به خانه و تماشای آنها این تناسب را به هم می‏زنند. بدین ترتیب این دوگانگی منجر به ایجاد دوگانگی در پایه‏های شخصیتی و اساس اخلاقی اعضاء خانواده گشته و تظاهرات رفتاری متفاوتی را بروز می‏دهد. این مسأله به منظور بررسی شیوه‏های وصول به تناسب و همسویی محتوایی بین مسایل جدی زندگی فردی و اجتماعی و موارد سرگرم کننده و تفریح جای بحث، تحقیق و ارزیابی دارد.
در این میان خانواده‏هایی دارای تظاهرات رفتاری مخالف با اخلاق و معنویات نیز هستند که این تظاهرات رفتاری را یا در مقابل جوانان خود بروز می‏دهند و یا خطرناکتر اینکه پای آنها را به معرکه می‏کشند. این خانواده‏ها بیشتر متعلق به دو قشر فقیرتر و ثروتمندتر جامعه هستند. که در طبقه فقیر، وضعیت فساد اخلاق و یا آثار و آسیبهای ناشی از آن به طور کلی به دلیل توأم بودن فقر مادی و فرهنگی، بدتر است. در این وضعیت نمی‏توان نوجوان و یا جوانی را که متعلق به چنین خانواده‏ای بوده و احتمالاً مرتکب تظاهرات رفتاری غیر اخلاقی شده است، تنها با کنترل و اجبارهای اجتماعی و بردن به مراکز امر به معروف و نهی از منکر و دادگاه و امثال آن اصلاح نمود. در این موارد باید به نقش نهادهای آموزشی و برنامه‏های کوتاه‏مدت و درازمدت فرهنگی و اقتصادی حکومت توجه نمود. و در مسایل کلی و جزئی از کارشناسان مختلف استفاده نموده با برنامه‏ریزی و حساب شده به طوری که کمترین نتایج منفی به بار آید، عمل نمود.

لزوم توجه به تأثیر منفی بلوغ زودرس یا احساس پیش‏رس جنسی در تربیت جنسی نوجوانان و جوانان

یکی از مسایل مهم در تربیت و اخلاق جنسی نوجوانان و جوانان مسأله بلوغ زودرس و یا احساس پیش‏رسی جنسی (احساسات جنسی زودهنگام) است. آشنایی پدر و مادر و مربیان با این موضوع و عواقب آن و نیز محرکها و سرمنشأ بروز این احساسات، آنها را در شناخت مسأله و بکارگیری شیوه‏های مناسب جهت دور ساختن نوجوان و جوان از تأثرات زودهنگام باطنی، مشغول نمودن او به امور سازنده و مثبت و فراهم آوردن شرایط زندگی سالم برای وی کمک می‏نماید. و بزرگتران را وا می‏دارد که رفتار و کردار خود را در حضور کودکان کنترل کنند و دست کم در تعدادی از خانواده‏هایی که در قلمرو تفریح گرفتار نوعی ابتذال هستند و یا خانواده‏هایی که در رفتار و گفتار بی‏توجه و یا حتی در برخی یا معدودی از خانواده‏هایی که دارای تظاهرات رفتاری مخالف با اخلاق و معنویات هستند، نوعی توجه و حساسیت را برمی‏انگیزد و بر خصوصیات اخلاقی پدران و مادران که شرط اساسی تربیت صحیح جنسی کودکان است تأثیر می‏گذارد.
بلوغ زودرس جنسی یا احساس پیش‏رس جنسی اکنون در غرب به سنین آغاز نوجوانی کشیده شده است. در جامعه ما نیز چنان که پیشتر اشاره نمودیم ضمن صحبت و گفتگو با برخی جوانان به بروز چنین مسأله‏ای در میان تعدادی از جوانان که در سنین درس و تحصیل هستند، پی بردیم. این در حالی است که در سنین نوجوانی و جوانی جریانات روحی یعنی تفکر، حافظه، تصور و احساس به صورت ثمربخشی توسعه می‏یابند. و بدین سبب لازم است در این سنین آرامش و امنیت روانی نوجوانان و جوانان در خانواده فراهم بوده و محیط مساعدی برای پرورش و رشد قوای یاد شده مهیا باشد.

آسیبها و نتایج زیان‏بار احساس پیش‏رس جنسی و لجام گسیختگی احتمالی آن

احساس پیش‏رس جنسی و لجام گسیختگی احتمالی آن می‏تواند نتایج زیان‏باری را برای نوجوان و جوان به بار آورد که این نتایج جنبه عمومی و اهمیت اجتماعی نیز دارند. و از این رو بر روی برخی نهادهای اجتماعی مانند نهاد خانواده و نظام اجتماعی تأثیر می‏گذارد. و بر توسعه فرهنگی و توسعه سیاسی نیز تأثیر منفی دارد.
عمده‏ترین عواقب این وضعیت به قرار زیر است:(33)
ـ نوجوان با گرفتاری به تأثرات جدید، پریشان خاطر و پژمرده می‏شود و از درس عقب می‏افتد.
ـ تمایلات جنسی پیش از موقع، جوان را از تحصیل و استراحت کلی و نشاط‏بخش منحرف می‏کند.
ـ احساس پیش‏رس اثر منفی در روی حافظه دارد.
ـ دلبستگی جنسی جلو استعداد جوانان را می‏گیرد و اجازه فعالیت لازم را به آنها نمی‏دهد و به کنجکاوی و کوشش آنها لطمه وارد می‏سازد.
ـ میل پیش‏رس جنسی، رشد فکری و جسمی را پیش از وقت متوقف کرده، میل به تکامل خویشتن را محدود می‏سازد.
ـ نوجوان از آنجا که هنوز نمی‏تواند خود را اداره کند و اراده او هنوز قوی نیست، بنابراین نمی‏تواند جلو خود را بگیرد، و با پیروی از آرزوها و تمایلات خود بیش از پیش اراده خود را ضعیف‏تر می‏سازد. و اگر نوجوانی گرفتار فساد اخلاق شود، اندیشه مقاومت در برابر عمل نامشروع را به مغز خود راه نمی‏دهد.
ـ تمایلات جنسی پیش از موقع و لجام‏گسیختگی آن سبب رنج و شکست روحی در نوجوان و جوان می‏شود.
ـ میل جنسی پیش‏رس بدون عمق، احساس عمیق عشق را پلید می‏سازد. در کتاب روانشناسی و تربیت جنسی کودکان و نوجوانان از ن.ک. کروپسکایکا چنین نقل شده است: عشق را باید شناخت، نه فقط به صورت ارضای غریزه جنسی سالم، بلکه به صورت احساس شادی‏آفرینی که با تمایل دو طرف و نزدیکی دو روح به یکدیگر هدفی واحد را دنبال می‏کنند و هر دو آماده مبارزه با مشکلات زندگی مشترک می‏گردند.
ـ آغاز میل جنسی پیش‏رس در نوجوانان و مخصوصا بارداری نامشروع نابهنگام سبب تزلزل روحی و اخلاقی و خودسری می‏شود و شخص را برای پیدایش اختلال عصبی و جنسی مستعد می‏سازد. و مشکلات مادی فراهم نموده و در مجموع به نوجوان دختر و پسر اجازه و امکان نمی‏دهد که مقام شایسته خود را در اجتماع پیدا کند.
ـ آغاز پیش از موقع احساس جنسی و لجام‏گسیختگی آن سبب بیماریهای خاص می‏گردد. و گاهی عواقب شوم بیماری را باید به صورت تأثرات سخت روحی در نظر گرفت که منتظر دختران و پسران جوان است. در نمونه‏های بسیاری این بیماریها، لطمات روحی سختی را سالهای متمادی به جای می‏گذارند و در بسیاری مواقع سرنوشت بعدی انسان را تعیین می‏کنند. فرد به دلیل بیماری به طریق دروغ و نیرنگ با دوستان و خویشاوندان مراوده برقرار می‏کند. چنین دختران و پسرانی به جای خوشبختی منتظر نابودی روحی می‏گردند. ضعف جسمانی همراه با ضعف دستگاه اعصاب گاهی آنها را به نتایج ناگواری می‏کشاند.
برخلاف نتایج زیان‏بار حاصل از پاسخ‏گویی به احساسات پیش‏رس جنسی، «خودداری در احساسات جنسی تا تکمیل بلوغ جنسی و اجتماعی میزان رشد روحی و جسمی شخص را تأمین می‏نماید. ضمنا موجب خوشبختی زیاد خانوادگی می‏شود.»(34)
علاوه بر نکات یاد شده به نظر می‏رسد که احساس پیش‏رس جنسی و لجام‏گسیختگی احتمالی آن بر توسعه فرهنگی و توسعه سیاسی تأثیر منفی دارد. از این رو در این خصوص به نکته زیر به عنوان یکی از عواقب عمده مسأله مذکور اشاره می‏شود.
ـ تمایلات پیش‏رس جنسی و لجام‏گسیختگی آن منجر به بی‏بند و باری اخلاقی می‏گردد. و بی‏بند و باری اخلاقی فرد را از مسایل جدی اجتماعی ـ سیاسی دور می‏سازد. گسترش اجتماعی این لجام‏گسیختگی و بی‏بند و باری اخلاقی با توسعه سیاسی متناقض بوده و افت آگاهی و رشد سیاسی را باعث می‏شود.

محرکها و سرمنشأ بروز احساسات

پیش‏رس جنسی و بلوغ زودرس(34) ـ تماشای فیلم در موضوعاتی که به بیداری و رشد جنسی نوجوان کمک می‏کند. در حال حاضر هر آنچه از طریق ماهواره دیده نمی‏شود از طریق برخی فیلمهای ویدئویی قابل رؤیت است.
ـ کتابهایی که مطالبی مربوط به روابط باطنی در آنها مطرح شده است.
ـ مشاهده زندگی اطرافیان و دوستان و آشنایان بی‏بند و بار.
ـ رفت و آمد با دوستان و افراد آلوده.
ـ بی‏پاسخ ماندن برخی سؤالها در ذهن نوجوان و عدم راهنمایی بموقع او توسط پدر، مادر و مربیان دیگر و منجر شدن به کسب اطلاعات وی از دوستان و آشنایان منحرف.
ـ زندگی شهری با مدهای زیبا و جدید.
ـ محیط نامساعد خانوادگی که دارای نقایص تربیتی است. برای مثال: بی‏توجهی پدر یا مادر در پوشیدن برخی لباسهای محرک در نزد فرزندانشان و یا بی‏مبالاتی آنها در روابط خصوصی‏اشان که می‏تواند به افزایش احساس جنسی زودرس در نوجوان و جوان کمک کند.
ـ عکسهای برهنه که در جوامع دیگر گسترش دارد و در جامعه ما بعد از انقلاب به طور پنهانی و اندک احتمالاً وجود دارد. به همین خاطر موج اجتماعی خاصی ندارد.
ـ بهره‏برداری از سکس در زمینه‏های مختلف از جمله تبلیغات تجاری. البته در ایران بعد از انقلاب در تبلیغات تجاری چنین استفاده‏هایی وجود ندارد.
ـ موسیقیهای مهیج و تحریک کننده همراه با رقصهای به اصطلاح جدید و معاصر (در جامعه ما در برخی مهمانیها و پارتیها چنین مواردی وجود دارد) که به لجام‏گسیختگی اخلاقی و جنسی منجر می‏گردد.
برخی موارد پیشگیری کننده ازبلوغ زودرس یا بیداری احساس پیش از موقع جنسی(35) ـ پرورش حجب و حیا(36) که از زمان کودکی بسیار ضرورت دارد، در واقع عبارت از جنبه جدی تربیت جنسی و یا تربیت صحیح احساس جنسی است. با تشکیل این صفت احساس عمیق احترام و عفت در برخورد با جنس مخالف آغاز می‏گردد. و در خیلی از مراحل بغرنج و مشکل رشد جنسی، این رفتار و رابطه جوانان را حجب و حیا تحت کنترل در می‏آورد و سبب می‏شود تا ظهور جنسی زودرس به تعویق افتد. تربیت جنسی در محیط خانواده به وسیله ایجاد حجب و حیا (در مقابل پررویی) در کودکان اعم از دختر یا پسر را شامل می‏شود. حجب و حیا، خصوصیت مهمی از سیمای اخلاقی انسان است. و عبارت است از مهارت در نگهداری خویشتن در اجتماع به صورت شایسته و خودداری و تحمل. حجب و حیا پایه عفت و پاکدامنی است. یعنی پاکی درون و زیبایی شخصیت است. حجب و حیا در گفتار و کردار و در طرز لباس پوشیدن و رفتار و حرکات انسان ظاهر می‏شود.
شکی نیست که عامل مهم تربیت شیوه و رفتار مناسب پدر و مادر است. پرهیز از خشونت و بی‏شرمی و بی‏بند و باری پدر و مادر است که مهمترین خصوصیات انسانی یعنی حجب و حیا جوانان را تقویت می‏کند. و برعکس، بی‏شرمی پدر باعث بی‏شرمی پسر می‏گردد. و همچنین است دختری که زندگی بی‏بند و بار مادرش را مشاهده می‏کند، حتی لاقیدی پدر و مادر در پوشیدن نوع لباس در خانه کودکان را از طفولیت بی‏قید و شرم می‏کند.
ـ آگاه بودن پدر و مادر از مسایل جسمی و روحی نوجوان دختر و پسر، توجه به حالات او داشتن و دادن اطلاعات یا راهنماییهای لازم به وی. از طرفی خصوصیات سالم اخلاقی پدر و مادر که شرط اساسی محسوب می‏گردد، همراه با آموزش عملی خصوصیات صحیح آداب و معاشرت.
ـ مشغول نمودن نوجوان به فعالیتهای پرجوش و خروش مانند انواع بازیها و ورزشها و در مواردی که زمینه‏های لازم برای قهرمانی وجود دارد. متمایل کردن او به کسب قهرمانیهای بزرگ.
ـ داشتن هدف و نقشه روشن برای آینده
ـ متمایل ساختن نوجوانان به کسب معلومات عمومی و فراهم نمودن امکانات لازم برای آنها در این زمینه. خصوصا آنکه نوجوانان به اطلاعات علمی علاقه زیادی نشان می‏دهند.
ـ خواستهای علمی بزرگ
ـ فراهم ساختن امکانات لازم برای جلب نوجوانان مستعد به کارهای مختلف هنری مانند نقاشی و...
ـ ورود نوجوان به دنیای ادبیات و مطالعه کتابهای سالم در موضوعات گوناگون. از آنجا که نویسندگان ادبیات معاصر دارای نگرانیها، امیدها، ترسها و علایق و زبان مشترک با مردم هم عصر خود می‏باشند، در نوجوانان و جوانان دوران خود نفوذ بسیاری دارند. از این رو آثار ادبی آنها در قالبهای مختلف داستان، رمان، شعر و... که به نوعی مسایل و مشکلات بلوغ، احساسات عاطفی و جنسی، برخورد و رابطه مناسب دو جنس مخالف و مسایل دیگر را با توجه به شرایط همان عصر و در چارچوب ارزشها و هنجارهای اجتماعی جامعه مطرح می‏کند می‏تواند نقش مؤثر و سالمی را در شکل‏گیری شخصیت نوجوان و جوان ایفا نمایند.
ـ از آنجا که تعداد زیادی از جوانان با حرارت به کارهای اجتماعی جلب می‏شوند، میدان دادن و فراهم ساختن زمینه‏های لازم برای مشارکت اجتماعی جوانان، از جمله تشکیل اجتماعات و اداره آنها.
ـ تماشای فیلمهای سالم و آموزنده و آگاهی دهنده. کودکان و نوجوانان حتی بزرگترها نیز اعمال و رفتار قهرمانان فیلمها و کتابها را مورد تقلید قرار می‏دهند. نشان دادن فیلم یا نمایش در باره رابطه معقول و سالم میان دو جنس تأثیر فراوان می‏بخشد. افزون بر داستانها، رمانها و آثار ادبی، فیلمهای مناسب در باره رابطه معقول و سالم بین دو جنس مخالف که البته خالی از تبلیغات مستقیم، شعاری و توأم با بایدها و نبایدهای خشک و بی‏روح بوده و با مسایل زندگی روز مأنوس باشد در تربیت جنسی و رشد شخصیت نوجوان و جوان تأثیر بسیار دارد، برای مثال: سریال «در پناه تو» که در سال 1375 از شبکه دوم سیما پخش می‏شد صرف‏نظر از ارزیابی آن از جهات مختلف که نیاز به پژوهش دارد. از این دسته فیلمها محسوب می‏شود.
ـ مشاهده زندگی بزرگترها، دوستان و آشنایان پایبند به موازین اخلاقی و همچنین معاشرت با دوستان، آشنایان و اقوام و افراد متواضع، ساده و معتقد به اخلاق
ـ رفتن به گردش خارج شهر، نمایشگاه‏ها، موزه‏ها و... به خصوص به طور خانوادگی و با مربیان
ـ تقویت احساس مسؤولیت و نوع دوستی در نوجوان
ـ بحث و گفتگو در باره مسایل روز و مباحث گوناگون سیاسی، اجتماعی و... و نیز پیرامون جنبه‏های مثبت و منفی تجدد و تمدن جدید در محیط خانواده و نیز محیطهای آموزشی دیگر.
ـ تقویت توانایی قدرت انتقاد از محیط در نوجوان و جوان.
ـ ایجاد روحیه مخالفت با بدیها و زشتیها در نوجوان
ـ احساس مسؤولیت و احترام عمیق به پدر و مادر و اجتماع و میهن
ـ از آنجا که جوانان نوعا شتابزده‏اند و یا دقت لازم را در انتخاب دوست ندارند، القاء و آموزش فکر صحیح و دقت لازم در انتخاب دوست برای تمام زندگی به فرزندان ضروری است. راستی، ادب، اعتماد و نجیب بودن را باید از دوست انتظار داشت.
ـ آموزش نجابت و شایستگی به طور عینی در زندگی به نوجوانان و جوانان
ـ پیدا کردن ناهماهنگیها در رشد شخصیت کودک، زیرا آنها کودک را به عصبی بودن و بروز انحرافات جنسی مستعد می‏سازند.(38)
در مجموع باید توجه نمود که «به موازات توجه به اصول اخلاقی در تربیت جنسی کودکان باید خصوصیات پدیده‏های جنسی مربوط به جسم را نیز در نظر گرفت و با تمام نیرو آن پدیده‏ها را به وسیله نیروی محرک عالی و موازین خوب مطیع و منقاد کرد. برای حصول به این منظور همکاری معلمان با پدران و مادران نهایت ضرورت را دارد.»(39) در خصوص بعضی عوامل جنسی و فیزیولوژیکی مؤثر در جلوگیری از تمایلات ناصحیح جنسی در کودکان و نوجوانان می‏توان به برخی توصیه‏های بهداشتی و پزشکی به پدران و مادران اشاره نمود. مانند: «ندادن غذای زیاد و مایعات فراوان در شب به کودکان و نوجوانان و یا غذاهای پر ادویه و تند. مانند: فلفل، خردل، سرکه و یا غذاهای پر کالری. همچنین کودکان و نوجوانان بهتر است از پوشیدن لباس تنگ و یا لباسهای زیر که از مواد مصنوعی تهیه شده است خودداری کنند.»(40) رجوع به پزشک متخصص و کارآزموده در موقعی که احساس می‏شود نوجوان احتمالاً درگیر مشکلات و یا عادات ناسالم جنسی شده است، ضروری است.
در آموزش و تربیت جنسی نوجوانان و جوانان علاوه بر مسایلی که در هر دو جنس لازم است مورد تعلیم قرار گیرد، باید به برخی نکات در آموزش و تربیت هر کدام از دو جنس به طور جداگانه نیز توجه نمود.

نکاتی چند در آموزش و تربیت جنسی و اخلاقی دختران

ـ دختران نوجوان باید طوری تربیت شوند که به واقع به دختر بودن و سعی در حفظ شرافت خود افتخار کنند. و در شرایط مختلف تحصیلی، شغلی، خانوادگی و... در یک رابطه مبتنی بر شناخت و احترام متقابل با جنس مخالف نکته‏بین و هوشیار بوده و میدان‏داری این برخورد و ارتباط را به دست داشته باشند تا ضمن سختگیری و تدبیر خود را از موارد احتمالی لغزش، فریب و نیرنگ حفظ کنند.
ـ برخورداری از غرور دخترانه، نه تنها دختران را در حفظ شرافت و مخالفت با تمایلات سرکش خود موفق می‏کند بلکه راه بر سوءاستفاده‏کنندگان نیز می‏بندد. دختری که هیچ گونه تربیتی از لحاظ غرور دخترانه و شرافت نداشته باشد نه تنها با تمایلات خود مخالفت نمی‏کند که دیگران را هم به آن فرا می‏خواند.
ـ دختر باید بداند که زیبایی تنها منحصر به زیبایی ظاهر نیست. بلکه زیبایی واقعی، زیبایی اندیشه، روح و شخصیت است. و در واقع جامعه باید از او زیبایی اندیشه و شخصیت را بخواهد. و حتی به هنگام ازدواج به عنوان اولین و مهمترین مسأله، شخصیت دختر باید مورد نظر باشد و بعد مسایل ظاهری.
ـ پدر و مادر (به خصوص مادر) باید چطور لباس پوشیدن، چگونه صحبت کردن، چگونه نشستن، نحوه مراوده با دوستان و... را با بصیرت و نزاکت به دختر خود آموزش دهند. مثلاً او باید بیاموزد که باید درست و مناسب بنشیند، مناسب لباس بپوشد و از رفتارهای سبک بپرهیزد تا احترام اطرافیان (دیگران) را به خود جلب کند. البته زور و فشار، محدودیت و منع و انکار در آموزش موارد ذکر شده تأثیر منفی اگر نداشته باشد، تأثیر مثبت نخواهد داشت. در گفتگوی انجام شده با جوانان، دختر محصلی در مورد این شیوه نامناسب رفتار برخی پدر و مادرها این طور می‏گوید: بعضی مادرها مثلاً اگر دخترشان مانتوی کوتاهی بپوشد آن را فورا پاره می‏کنند و دعوا و مرافعه به راه می‏اندازند... در حالی که این تأثیر منفی دارد. اما من وقتی برای اولین بار مانتوی کوتاهی پوشیدم، مادرم گفت: فقط مواظب خودت باش. و این گفتار مادرم هیچ عکس‏العمل منفی در من بوجود نیاورد. دختر دیگری می‏گوید: ممکن است یک سری سختگیری و نظارتها در مورد رفت و آمدهای جوانان لازم باشد چون آزادی بی‏حساب می‏تواند به زیان خود جوانان تمام شود. اما سختگیریهای زیاد و بی‏دلیل و منطق نتیجه منفی به دنبال دارد. البته مادران دیگر ممکن است راههای دیگری را برگزیننـد. منتهـا سخن این است که راههای خشونت فراوان است ولی باید به دنبال بهترین و صحیح‏ترین راه بود.
ـ «مادران هنگام ظهور علایم بلوغ جنسی، به منظور اجتناب از برخورد غیر منتظره، باید در موقع مناسب با گفتگوهای آرام دختر را به آغاز قاعدگی آماده کنند، و توضیحاتی در باره این پدیده جسمی و طبیعی بودن و بی‏ضرر بودن آن بدهند. و نیز ضرورت مراعات قواعد بهداشتی مربوطه را در این باره به او گوشزد نمایند.»(41)
همچنین مدارس، نشریات، بدون اینکه نیازی به گفتن نکات جزیی باشد، می‏توانند آموزشهای لازم را به دختران بدهند.

نکاتی چند در آموزش و تربیت جنسی و اخلاقی پسران

ـ پسران نیز احتیاج به عفت و پاکی و نزاکت و ادب در رابطه با دختران دارند. نباید تنها از دخترها انتظار پاکی و عفت داشت. در تربیت نسل جوان باید هم در پسران و هم در دختران پاکی اخلاق و عفت را پرورش داد. فساد و انحراف و نیز سلامت و عفت در جامعه همیشه دو طرف دارد که در یک طرف آن مردان قرار دارند. بنابراین عفت را باید از هر دو جنس توقع داشت. اما در جامعه ما فشار، بیشتر بر روی دختران است. و رسم این بوده است و هنوز هم کم و بیش بر اساس مناطق مختلف جغرافیایی، شهری، روستایی و نیز نوع فرهنگ خانواده مرسوم است که زن را محدود کنیم تا پسر به بیراهه کشیده نشود و یا از ترس اینکه مبادا به حریم دختر تجاوز شود او را بسته‏بندی می‏کنیم. در حالی که اگر تربیت درست نباشد و شرایط لازم و سالم برای زندگی شخصی و اجتماعی آنها فراهم نباشد، فساد و انحراف بروز پیدا می‏کند.
ـ نباید به پسرها اجازه داد که کلمات و عبارات عامیانه بی‏نزاکت که حاکی از بی‏شرمی و وقاحت است بر زبان آورند. آنها اگر به این عمل عادت کنند رفتارهای زشت در آنها ریشه می‏دواند.
ـ احترام و نزاکت به زن را باید به آنها آموخت در حالی که احترام به مرد را نیز باید به دختران آموخت.
ـ کار کردن، به گردش رفتن، کوه‏پیمایی، سینما و نمایشگاه رفتن پدر با پسر کمک به رشد او می‏کند.
ـ گفتگوی پدر با پسر نوجوان خود در باره تغییرات و اتفاقات ارگانیزم در دوره بلوغ جنسی و مراقبت از سلامت اخلاقی او. مدارس و دیگر مربیان نیز می‏توانند مطالب لازم را برای آنها بگویند.
ـ پسرها باید طوری تربیت شوند که احساسات دختران را به بازی نگیرند. آنها باید بیاموزند که شوخی و تفریح با احساسات، بی‏اندازه رذیلانه است. پسران جوان بسیاری به منظور شوخی و سرگرمی و یا به خاطر سوءاستفاده به دختران ابراز علاقه می‏کنند. دختری در این باره چنین می‏گوید: پسرها به خاطر سوءاستفاده به دختران ابراز علاقه می‏کنند و دختر ساده هم فریب این حرفها را می‏خورد. او می‏افزاید: کمتر پسری پیدا می‏شود که با دختری دوست بشود و بخواهد با او ازدواج کند. تازه اگر برای دختر مشکلاتی پیش بیاید، می‏گوید: من تو را نمی‏شناسم. برای همین بهتر است دخترها در حفظ حریم خود سختگیر باشند. و بدون شناخت و تأمل هر کس را به حریم احساسات خود راه ندهند. دختر دیگری می‏گفت: این مسأله در جامعه ما به نوعی بیشتر است. چون، مثلاً در غرب اگر پسری بخواهد با دختری دوست شود، با بهانه ازدواج و قول و قرار مبادرت به این کار نمی‏کند.
در این صورت دختر تکلیف خودش را می‏داند. اما در جامعه ما معمولاً و یا بهتر است بگوییم اکثرا پسرها به بهانه قول و قرار ازدواج با دختران آشنا و دوست می‏شوند...
بنابراین نه تنها باید از پسران هم انتظار پاکی و عفت را داشت بلکه باید به آنها آموخت که بازی با احساسات دختران و استفاده از دروغ و تزویر در رابطه با جنس مخالف بی‏نهایت رذیلانه است.

بخش دوم: لزوم توجه به نقش مردان در کنار نقش زنان در انضباط در اخلاق جنسی و سلامت جامعه

این بخش از مبحث عبارت از، توجه به نقش مردان در کنار نقش زنان در انضباط در اخلاق جنسی و سلامت نظام جامعه است. و همان طور که در مقدمه بیان شد، مسأله این است که آیا مردان نیز مانند زنان به عفت و پاکی و نزاکت و ادب در رابطه با جنس مخالف نیاز دارند؟ و آیا اخلاق و فضیلت تنها بر باطن زنان می‏بایست حکومت کند و عفت و پاکدامنی و سلامت اخلاقی تنها بر زنان فرض است. گفتیم، اهمیت این سؤال از این رو است که اندیشه‏ای سنتی، عفت و پاکدامنی و سلامت اخلاق را در میان زنان دنبال می‏کند و از این رو،
اولاً: بسیاری از مزاحمتها و رفتارهای غیر اخلاقی نیمه‏پنهان برخی از مردان در رابطه با زنان در جامعه مورد تجاهل قرار می‏گیرد. مگر اینکه این رفتارهای غیر اخلاقی با خشونت شدید و احتمالاً با جنایت همراه گردد.
ثانیا: به منظور تأمین سلامت جامعه فشار زیاد بر زنان است و این زنان هستند که به طور دایم مورد خطاب قرار می‏گیرند در حالی که نقش مردان در سلامت نظام اجتماعی و انضباط در اخلاق جنسی تقریبا به فراموشی سپرده می‏شود.
پاسخ مسایل طرح شده در واقع به این امر برمی‏گردد که ببینیم به زعم ما، آیا عفت و پاکدامنی تنها کالایی زنانه است و به عبارتی آیا فساد و انحراف و نیز سلامت و عفت در جامعه
یک طرفه است و یا دو طرف دارد. و اگر پذیرفتیم که فساد و نیز پاکدامنی دو طرف دارد که در یک طرف آن مردان قرار دارند، در این صورت عفت و پاکدامنی را از هر دو جنس توقع داشته و در هر دو دنبال خواهیم کرد. و در این صورت، نه تنها به مردان نیز از همان دوران کودکی و نوجوانی به مانند دختران خواهیم آموخت که در رابطه با جنس مخالف نیاز به نزاکت و ادب و عفت و پاکدامنی دارند، بلکه از آنان نیز به مانند زنان در طول زندگیشان انتظار پاکی و عفت خواهیم داشت. و بدین سبب پرورش حجب و حیا و پرهیز از خشونت و بی‏شرمی و بی‏بند و باری را در هر دو جنس دنبال خواهیم کرد. رفتارهای غیر اخلاقی نیمه‏پنهان برخی از مردان و ایجاد مزاحمت نسبت به زنان پدیده‏ای است که بررسی و شناخت علل و عوامل به وجود آورنده آن و مرتفع‏سازی این عوامل، رعایت نزاکت و پاکدامنی و پرهیز از خشونت مردان نسبت به جنس مخالف را در پی داشته و همراه با رعایت اصول اخلاقی و پاکدامنی از سوی زنان راه به سوی تأمین سلامت اخلاقی جامعه خواهد داشت. بعلاوه شناخت و مرتفع‏سازی این عوامل به پیشگیری و کاهش جرایم ناشی از این مزاحمتها نیز کمک فراوان می‏رساند. زیرا این مجموعه عوامل همراه با شخصیت و انگیزه‏های فرد و شرایط زندگی او دست به دست هم داده و رفتارهای غیر اخلاقی، خشونت و مزاحمت و گاه جرم و جنایت را به وجود می‏آورند. رفتارهای غیر اخلاقی و مزاحمتها که هر کدام نوعی خشونت را در خود دارند، عبارتند از: خیره شدن، متلک گفتن، تعقیب در سکوت، آزار و اذیتهای بدنی به شکلهای مختلف به خصوص در محلهای شلوغ و پر جمعیت و داخل اتوبوس، تاکسی و دیگر خودروها، بوق زدن، چراغ زدن یا متوقف ساختن خودروها برای زنانی که در خیابان منتظر وسیله‏ای هستند.
مزاحمتها و رفتارهای غیر اخلاقی گاه به شکل انواع انحرافات جنسی و جرم و جنایت ظاهر می‏شود. نظر بازی انحراف خفیفتر، و هتک ناموس انحرافی شدید است که «منحرفان در اولین فرصت و موقعیت به هر زنی که دسترسی پیدا کنند تجاوز نموده و برای اجرای مقاصد پلیدشان جراحات شدیدی به قربانیان خود وارد می‏آورند و گاهی نیز بی‏جهت آنان را می‏کشند. در بین این گونه منحرفان تعداد متأهلینی که در زمان وقوع جرم با زن خود زندگی می‏کنند، زیاد است.»(42)

بررسی علل و عوامل بوجودآورنده پدیده‏های رفتاری مخل عفت عمومی و اخلاق اجتماعی

در خصوص علل و عوامل بوجودآورنده پدیده‏های رفتاری یادشده که به عفت عمومی و اخلاق اجتماعی لطمه وارد می‏سازد می‏توان به علل زیر اشاره نمود:

1ـ تجرد و موانعی که برای ازدواج وجود دارد و موجب محرومیت جنسی می‏شود

ازدواج، عامل مؤثری در کاهش میزان رفتارهای غیر اخلاقی، مزاحمت و خشونت است. در شرایط کنونی اشتغال جوانان به تحصیل، فقدان موقعیت شغلی و نبود وضع تثبیت‏شده‏ای از نظر اقتصادی و اجتماعی اجازه ازدواج به همه جوانان نمی‏دهد. جوانی در این زمینه چنین می‏گوید: جامعه بسته و امکانات مالی ضعیف یا بسیار ضعیف که اجازه ازدواج نمی‏دهد یک حالت محکومیت برای جوانان به وجود آورده است، و دیگری در ادامه صحبت او می‏افزاید: البته جوانانی که از نظر خانوادگی دستی در قدرت و ثروت دارند با چنین مشکلات و محکومیتهایی روبه‏رو نیستند. مضاف بر مشکلات اقتصادی، در جامعه ما هنوز سنتها، انتظارات و ضوابط دست و پا گیر و غیر معقولی که با روح مذهب و دین نیز ناسازگار است ازدواج را برای دختران و پسران به امر مشکلی تبدیل کرده است. اما با وجود اینکه فراهم بودن شرایط ازدواج، عامل اساسی و اولیه برای سلامت اخلاقی جامعه است با این حال باز مشاهده می‏شود افراد متأهل نیز ایجاد مزاحمت و خشونت می‏نمایند و ضوابط اخلاقی جامعه را نادیده می‏گیرند. در اینجا این سؤال مطرح می‏شود از آنجا که مزاحمت، خشونت و رفتارهایی از این نوع، ناشی از محرومیتها و کمبودهای جنسی است پس چرا از افراد متأهل نیز مزاحمت و فساد سر می‏زند. در پاسخ می‏توان گفت: اولاً برای عده‏ای، بی‏بند و باری و دنبال هوا و هوس رفتن به صورت عادت در آمده است. ثانیا ازدواج ناموفق و یا عدم ارضای کافی عاطفی و جنسی در محیط خانواده چنین مشکلی را به وجود آورده است. به عبارتی وقتی ازدواج و تشکیل خانواده در عدم بروز مزاحمت، خشونت و فساد اخلاقی مؤثر است که روابط بین زن و شوهر از نظر اخلاقی، عاطفی و جنسی، روابط صحیح و تأمین‏کننده‏ای باشد. به عبارتی، هر چه در حوزه‏های مجاز اجتماعی روابط زن و مرد صحیح‏تر باشد، در حوزه‏های غیر مجاز مشکل یا وجود ندارد و یا کمتر است.

2ـ ازدواجهای ناموفق یا به عبارتی شکست، ناکامی و سرخوردگی در زندگی مشترک زناشویی

زمانی که ازدواج بر اساس توافق فکری و اخلاقی پایه‏گذاری نشود و علاقه و صمیمیت که لازمه زندگی زناشویی است وجود نداشته باشد؛ یا ازدواج جنبه تحمیلی یا تجارتی داشته و یا به علل مختلف دیگر موفق نباشد، زن و مرد از تأمین عاطفی و جنسی برخوردار نباشند در این صورت انحراف یکی از طرفین، یعنی زن و مرد و یا هر دو احتمال زیادی دارد و در واقع از چنین ازدواجی امید خوشبختی نمی‏توان داشت. در جامعه ما در چنین شرایطی بیشتر زنان سرخورده از زندگی مشترک به نادیده گرفتن و سرکوب خواستهای خویش تن می‏دهند و در نتیجه به ناراحتیهای روحی و روانی و دلسردی نسبت به زندگی مشترک خود گرفتار می‏آیند و برخی نیز دچار انحراف می‏شوند. اما اکثر مردان وقتی دچار چنین سرخوردگیهایی می‏شوند سعی می‏کنند آنچه را که همسرشان نتوانسته به آنها بدهد در وجود دیگری جستجو کنند. در چنین وضعیتی رفتار عده‏ای از این مردان به ایجاد مزاحمت و خشونت برای دختران و زنان و یا فساد اخلاقی و فحشا منجر می‏شود.

3ـ سستی ایمان و اعتقادات مذهبی و بی‏تفاوتی به مبانی مذهبی و اصول اخلاقی

این امر بویژه «در هتک ناموس، عدم آموزش قیود اخلاقی و اصول مذهبی از عوامل بسیار مؤثر می‏باشد.»(1)

4ـ رشد معیوب شخصیت و اختلال منش

5ـ عدم برخورداری از تربیت صحیح

خانوادگی و پایین بودن سطح شعور اجتماعی بخصوص زمانی که همراه با محرومیت جنسی نیز باشد.

6ـ اثرات ناشی از بیکاری و سرخوردگیهای دیگر.

7ـ هوا و هوس

تنوع‏طلبی در برخی مردان تا مرز هوا و هوس و لذت‏طلبیهای بی‏حد و حصر که خود فرد را نیز دچار مشکل جدی می‏سازد از جمله عوامل یادشده است. به طوری که این گونه احساسات بر فرد استیلا یافته و ناخودآگاه بر دستگاه ادراکی وی مؤثر افتاده و او را به سوی ارضای هوسها و هیجانهای پایان‏ناپذیری که در او به وجود آمده می‏کشاند. به طوری که اگر مانعی کامجوییهای وی را مختل سازد، احساس کلافه‏بودن می‏کند و حتی ممکن است فکر کند که حافظه و حواس خود را از دست می‏دهد. طبیعی است وقتی فردی این گونه گرفتار تنوع‏طلبی و هوا و هوس و هیجانات می‏شود و به آن عادت می‏کند؛ به انحاء مختلف در صدد کامجویی برمی‏آید، که این امر به طور مسلم بر عفت عمومی و اخلاق اجتماعی لطمه وارد می‏سازد.

8ـ زنانه محسوب شدن عفت

در جامعه، عفت تنها یک کالای زنانه محسوب می‏شود و تنها از زنان انتظار عفت و پاکدامنی می‏رود. در حالی که فساد و انحراف دو طرف دارد که در یک سوی آن مردان قرار دارند. این طرز تلقی اگرچه با موازین مذهبی و روح عقاید دینی ناسازگار است و اگر از صاحب‏نظران اجتماعی و مذهبی در باره آن سؤال شود به نفی این تلقی می‏پردازند. اما در مقام عمل در جامعه و به عبارتی به اعتبار اخلاق عرفی (که در موارد بسیاری لباس دین پوشیده است) که به ارزشهای غالب در میان مردم تمسک می‏جوید، این زنان هستند که عفت از آنها انتظار می‏رود و نقش مردان در سلامت نظام اجتماعی و انضباط در اخلاق جنسی تقریبا به فراموشی سپرده می‏شود و یا مورد تجاهل قرار می‏گیرد. بنا به اظهارات دختران و زنان بسیاری، پسرها و مردهای زیادی هستند که به خود اجازه می‏دهند به نوعی مزاحم دختر یا زنی شوند. برای مثال دختر دانشجویی می‏گوید: مردان به خودشان اجازه می‏دهند تا مسافتی دختر و یا زنی را دنبال کنند و یا در حالی که سوار بر خودرو هستند، بوق بزنند و یا با نگه‏داشتن مصرانه ماشین برای او، اسباب مزاحمت و ناراحتی فراهم آورند. او می‏افزاید: در حالی که در جامعه همیشه به زنها می‏گویند، خودتان را حفظ کنید ولی هیچ وقت در عمل، از یک مرد نمی‏خواهند وقتی به کوچه و خیابان می‏رود به ناموس مردم نگاه نکند. ممکن است به زبان بگویند، اما واقعا در عمل از او رعایت اصول اخلاقی را نمی‏خواهند. همچنین توجه به رفتار بعضی از پسرها و مردها در اماکن عمومی مثلاً پارکها که مزاحم دخترها می‏شوند و حتی گاهی آن چنان خشونت نشان می‏دهند که بخش قابل توجهی از پارک را تحت‏الشعاع قرار می‏دهند این مطلب را تأیید می‏کند. آنها به واقع این گونه فکر می‏کنند که این رفتارها از ناحیه آنها زشت نیست بلکه دختران هستند که باید تمام موارد اخلاقی را رعایت کنند. در حالی که همان طور که گفتیم یک سوی انحراف یا عفت، مردان قرار دارند. البته دیدگاهی در بین مردم وجود دارد که می‏گوید: از آنجا که زنان پرورش‏دهندگان اصلی نسل هستند، پاکدامنی آنها در محیط خانواده تأثیر اساسی و تعیین‏کننده‏ای دارد. این نکته گرچه قابل قبول به نظر می‏رسد، اما نمی‏تواند دوطرفه بودن انحراف و فساد اخلاقی که یک طرف آن مردان هستند را انکار کند. از این‏رو عفت و پاکدامنی در رعایت اصول اخلاق اجتماعی نیز دو طرف دارد؛ زن و مرد. بعلاوه مقاصد سوءاستفاده‏گرایانه و کامجویانه برخی مردان که گاه آنها را در مقام فریب دختران و زنان نیز قرار می‏دهد قابل چشم‏پوشی نیست.
همچنین از آنجا که اکثر زنان آسیب‏دیده متعلق به طبقه اجتماعی پایین، در اثر فقر و یا محیط زجرآور و طاقت‏فرسای خانواده، دچار فساد و فحشا می‏شوند، عدم انجام اقدامات کافی حکومت یا دولت (و حتی شاید مؤسسات خیر خصوصی) برای زنان آسیب‏پذیر جامعه (زنان مطلقه و یا بی‏سرپرست و بیوه به هر علت دیگر، زنان دچار فقر اقتصادی حتی با داشتن سرپرست ـ و دختران و زنانی که در محیط زجرآور و طاقت‏فرسای خانوادگی از سوی پدر، مادر، نامادری، برادر، شوهر ... مورد ظلم و ستم قرار دارند) و استفاده مردان فرصت‏طلب از این وضعیت، پاکدامنی و سلامت زندگی، بخشی از این دسته از زنان را مورد تهدید جدی قرار داده است. بعلاوه این زنان آسیب‏پذیر هستند که مقصر بی‏عفتی و آثار ناشی از آن قلمداد می‏شوند. و شرایط حاکم بر زندگی آنها و استفاده مردان (به هر علتی) از این شرایط در تحقق عفت عمومی و سلامت اخلاق اجتماعی و نیز زندگی طبیعی و سالم این دسته از زنان شدیدا مورد اغماض قرار می‏گیرند.

9ـ تحریکات و انگیزه‏های خارجی مانند

نمایش سکس از طریق فیلمها و مطبوعات ... و یا طرز لباس پوشیدن و آرایش برخی از خانمها عوامل و انگیزه‏های خارجی در پیدایش و گسترش فساد اخلاقی، انحرافات جنسی، مزاحمت و خشونت نسبت به زنان و دختران که گاه منجر به ارتکاب جرم، هتک حرمت یا قتل آنها نیز می‏گردد نقش مهم و اساسی دارد. مانند نمایش سکس یا فیلمهای تحریک‏کننده، یا نشریات و نوشته‏های محرک بی‏بند و باری جنسی. طبیعی است هر چه این گونه تحریکات و انگیزشهای خارجی بیشتر و شدیدتر باشد، گسترش بی‏بند و باری جنسی، فساد اخلاقی، انحرافات و خشونت، بیشتر و شدیدتر خواهد بود. در شرایط کنونی در جامعه این گونه فیلمها از طریق برخی فیلمهای ویدئویی و یا ماهواره‏ای در دسترس است. و هرچه را از ماهواره نتوان دید از طریق برخی فیلمهای ویدئویی می‏توان مشاهده کرد. این امر، فساد را حتی به داخل خانواده‏ها نیز می‏کشاند. وضعیت نامطلوب برنامه‏های صدا و سیما و نداشتن استراتژی فرهنگی، اجتماعی روزآمد، نو و خلاق برای برنامه‏سازی و ... بر دامنه مشکلات حاصل از فیلمهای ویدئویی یادشده می‏افزاید.

10ـ بیگانه بودن با محیط و مردم

فردی که سالها در محیط کوچک و با آداب و رسوم خاص و لازم‏الرعایه زندگی کرده و هرگز به خود اجازه انجام عمل خلافی را نمی‏داده است؛ وقتی در محیط بزرگتر و جدیدی قرار گیرد و احساس آزادی عمل بیشتر بکند و همچنین دارای نابهنجاری عاطفی، سستی مبانی اخلاقی و مذهبی و عدم تربیت صحیح باشد، ممکن است تعادل خویش را از دست داده و مرتکب رفتارهای غیر اخلاقی، فساد اخلاقی و خشونت و یا مرتکب جرم گردد.
به طوری که در شماره‏های 1 و 2 عوامل بوجودآورنده رفتارهای مخل عفت عمومی و اخلاق اجتماعی ملاحظه کردیم، محرومیت جنسی، علت اصلی مزاحمت، فساد اخلاقی و خشونت نسبت به زنان و دختران است و هر
گونه محرک و انگیزه‏ای که به این مسأله مربوط می‏شود یا عوامل و انگیزه‏های خارجی محرک، در ازدیاد پدیده‏های رفتاری یادشده مؤثر خواهد بود.
بررسی عوامل یادشده در پیدایش و گسترش رفتارهای غیراخلاقی، مزاحمت، خشونت نسبت به دختران و زنان و فساد اخلاقی، نه تنها ما را به دلایل روانشناسانه بلکه به دلایل جامعه‏شناسانه یعنی توجه جدی به شرایط اجتماعی حاکم بر زندگی افراد، کمبودها و نقصانهای موجود در زندگی آنها در ارتکاب رفتارهای مذکور آشنا ساخت. بنابراین اگرچه انسانها دارای اراده بوده و بر اساس قوت و ضعف شخصیت و تربیت و التزام به مبانی مذهبی یا اصول اخلاقی می‏توانند اعمال و رفتار خود را کم و بیش کنترل نمایند، اما آنچه می‏بایست مورد عنایت جدی قرار بگیرد، این است که اگر فردی از لحاظ شخصیت و تربیت و توجه به اصول اخلاقی ضعیف باشد، این اجتماع است که باید امکانات و برخورداری لازم از آموزش و تربیت صحیح را برای وی به وجود آورد. و دوم اینکه باز هم این دست‏اندرکاران امور فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه‏اند که می‏بایست موارد اقتصادی مورد نیاز افراد را تأمین کنند و مشکلات فرهنگی و سرخوردگیها و معضلاتی را که ریشه در مسایل اجتماعی و فرهنگی جامعه دارند را از طریق کار کارشناسانه حل نمایند. توجه عملی به این نکات، به جز در مورد افراد شرور و خارج از اعتدال و

نکاتی چند در پیشگیری و عدم گسترش رفتارهای غیراخلاقی مخل عفت عمومی و اخلاق اجتماعی

پس از بررسی و تحلیل عوامل بوجودآورنده پدیده‏های رفتاری؛ مزاحمت، خشونت نسبت به دختران و زنان و رفتارهای غیراخلاقی مخل اخلاق و عفت عمومی جامعه برای پیشگیری و عدم گسترش آن، با توجه به علل مطرح‏شده برخی موارد پیشنهاد می‏گردد:
1ـ به طوری که ملاحظه کردیم، تجرد و موانعی (اقتصادی ـ اجتماعی و فرهنگی ...) که برای ازدواج وجود دارد و همچنین ازدواجهای ناموفق یا شکست، ناکامی و سرخوردگی در زندگی مشترک، از آنجا که موجب عدم تأمین روحی، عاطفی و نیز موجب محرومیت جنسی می‏شود، زمینه‏ساز پیدایش و گسترش رفتارهایی چون مزاحمت، خشونت و فساد اخلاقی است. در واقع «زندگی خانوادگی بدون عشق متقابل همسران فاقد حرارت روحی و صمیمیت بوده، اغلب شبیه به اغفال خویشتن است.»(2) چنین فضای سرد عاطفی اگر با عدم توافق فکری و اخلاقی یا مشکلات اقتصادی و یا مسایل دیگر توأم باشد، فضای ناسالم خانوادگی و زندگی سخت و غیرقابل تحملی را به وجود می‏آورد که زمینه‏ساز انحرافات و معضلات گوناگونی برای اعضاء خانواده از جمله پیدایش مسایل اخلاقی در مرد و زن می‏شود.
ازدواج قبل از تکمیل کامل رشد جسمی، روحی، عاطفی و پیش از ظهور مشخص رشد اجتماعی، در واقع به نوعی هدر دادن زندگی است. برای کسانی که وارد زندگی مشترک می‏شوند فراهم بودن مسایل مالی و اقتصادی یکی از شرایط لازم و اساسی است. آمادگی روحی و عاطفی، شناخت و واقع‏بینی و برخورداری از آموزشهای ضروری در مورد مسایل گوناگون زندگی مشترک از جمله روابط خصوصی زن و مرد در خانواده، از دیگر شرایط لازم و اساسی است که تأمین‏کننده خوشبختی، سلامت و پایداری مثبت خانواده‏ها است. زیرا وقتی زن و مرد در محیط خانواده از تأمین عاطفی و جنسی برخوردار باشند، محیط جامعه، محیط کار و فعالیت، از رفتارهای غیراخلاقی، مزاحمت، خشونت و فساد احتمالی بیشتر مصون می‏ماند.
از آنجا که در جامعه ما زنان و مردان از آمادگیها و آموزشهای لازم یادشده برخوردار نیستند، برنامه‏ریزی آموزشی، فرهنگی و اجتماعی برای آموزش بموقع دختران و پسران از سوی نهادهای مربوطه تحت نظر کارشناسان امر و نیز آموزشهای لازم برای خانواده در مراکز مشاوره و دیگر مراکز آموزشی و فرهنگی لازم و ضروری به نظر می‏رسد.
2ـ بالا بردن سطح فکر عمومی و شعور اجتماعی افراد و آشناسازی و حساس نمودن آنها نسبت به مبانی اخلاقی و مذهبی با اجرای برنامه‏های آموزشی صحیح به طرق گوناگون بر اساس نظرات صاحب‏نظران و کارشناسان.
به واقع باید در نظر داشت، کاربرد زور و اجبار در الزام مردم به مبانی اخلاقی نه تنها از جنبه کارشناسانه صحیح نیست، بلکه در عمل نیز سودمند واقع نمی‏شود و زیانهای احتمالی بسیاری را نیز در بر دارد. آنچه درست و اصولی است کوشش در آشناسازی و حساس نمودن مردم از طریق برنامه‏های آموزشی و فرهنگی نسبت به مبانی اخلاقی است که سلامت جامعه و زندگی افراد آن را تأمین می‏کند. در واقع «فرهنگ، فشاری است بر غریزه حیوانی انسان که توسط عقل به وجود آمده است.»(3) و به گفته «ف.شیللر» «عقل روشن، احساس اخلاقی را بهتر می‏سازد و عقل باید راهنمای دل باشد.»(4) بنابراین، آشناسازی و حساس نمودن افراد جامعه به مبانی اخلاقی و بالا بردن سطح فکر و شعور اجتماعی آنها از طریق ابزارهای فرهنگی و عقلانی میسر است نه ابزارهای زور و اجبار.
3ـ کاهش تحریکات محیط با تأکید بر شیوه‏های عقلانی و فرهنگی
اگر چه کنترل نمایشها و یا ورود فیلمهای تحریک‏کننده و دیگر محصولات فرهنگی که دارای خاصیت تحریک‏کنندگی و به عبارتی عامل پیدایش و گسترش رفتارهای غیراخلاقی و فساد و انحراف هستند ضروری به نظر می‏رسد. اما باید توجه داشت با زور و اجبار و بدون بکارگیری ابزارهای منطقی و کارشناسانه و داشتن برنامه‏های میان‏مدت و بلندمدت با استراتژی روشن و مشخص در جهت تولید و تأمین نیازهای گوناگون افراد جامعه به محصولات فرهنگی مختلف نمی‏توان با برخی محصولات ویدئویی و ماهواره‏ای مخرب سلامت اخلاق و عفت عمومی برخوردی فعال و مثبت داشت.
در واقع، اصل، داشتن توانایی و قدرت برخورد فعال و مثبت در منزوی ساختن و منفعل کردن عوامل و انگیزه‏های خارجی مؤثر در پیدایش و گسترش رفتارهای غیراخلاقی، خشونت و فساد است و نظارت و کنترل و استفاده از ابزارهای قانونی در مرحله دوم قرار دارد و موارد آن نیز با توجه به نظر کارشناسان و صاحب‏نظران و مسؤولان امر می‏بایست تعیین شود.
همچنین متوجه ساختن بانوان به عدم استفاده از لباسهای نامناسب در جامعه و در محیط کار و فعالیت نیز می‏بایست با حفظ حرمت و شخصیت آنها و با استفاده از ابزارهای منطقی و فرهنگی صورت گیرد به طوری که پوشیدن لباسهای نامناسب و یا خودآراییهای تحریک‏کننده و مبتذل، احساس کوچکی در فرد به وجود آورده و او احساس کند که در جامعه جایگاه باارزشی ندارد. حتی اگر کارشناسان و برنامه‏ریزان در موراد مشخصی، نوعی کنترل و نظارت قانونی را لازم دانستند، در آنجا نیز باید شخصیت و احترام افراد حفظ شود و کنترل لازم نیز در چارچوب عقل و منطق و بدون خشونتهای تخریبی اعمال شود.
4ـ توجه واقعی به این نکته که فساد و انحراف در جامعه همیشه دو طرف دارد که در یک طرف آن، مردان قرار دارند. بنابراین عفت را باید از هر دو جنس توقع داشت. در واقع عفت، تنها یک کالای زنانه نیست و مردان نیز احتیاج به عفت و پاکی و نزاکت در رابطه با زنان دارند و از این‏رو در تربیت نسل جوان باید هم در پسرها و هم دخترها پاکی اخلاق و عفت را پرورش داد.
همچنین مردی که در جامعه حصارها یا بایدها و نبایدهای اخلاقی را رعایت نمی‏کند همان گونه می‏بایست هنجارشکن و گناهکار تلقی شود که زنی که پا از باید و نبایدهای اخلاقی بیرون می‏گذارد. یعنی نباید به مردان میدان داد و تنها از زنان انتظار عفت داشت، بلکه باید به نقش دو جنس در سلامت نظام اخلاق اجتماعی و انضباط در اخلاق جنسی توجه نمود.
موارد مختلف دیگری نیز در پیشگیری و عدم گسترش رفتارهای غیراخلاقی مخل اخلاق و عفت عمومی مؤثر است. مانند ایجاد و توسعه مراکز تفریحات سالم خصوصا برای جوانان، وجود علاقه به مسایل فکری ـ هنری و ورزشی و ... همچنین در مواردی فساد اخلاق، معلول رشد معیوب شخصیت، حقارتهای باطنی و عقده‏های درونی افراد است. در این گونه موارد سالم‏سازی، کاری بسیار دشوار است که روان‏شناسان و متخصصان تعلیم و تربیت، نقش مهمی در این موارد خواهند داشت.

نقد و بررسی طرح «توسعه فرهنگ عفاف»

در خصوص طرح «توسعه عفاف» که اخیرا از سوی شورای فرهنگی اجتماعی زنان پیشنهاد شده بود در نقاطی در مباحث گذشته به مواردی در زمینه نقد و بررسی طرح اشاره شد و در اینجا به نکاتی در این باره پرداخته می‏شود.
1ـ رفتارهای تأمین‏کننده عفت عمومی جامعه و تعلیم رابطه مناسب بین دو جنس مخالف و تربیت نوجوانان و جوانان در این راستا یک مسأله روانی ـ تربیتی است. و از آنجا که این مسأله امری شخصی نیست و در آن دو نفر (زن و مرد) شرکت دارند، دارای جنبه اجتماعی است. در اینجا نفع جامعه مطرح است و وظیفه‏ای در قبال جامعه بروز پیدا می‏کند و تحقق آن در گرو رشد شخصیت، قدرت فهم و ارزشهای فرهنگی درونی شده افراد جامعه و نیز تأمین شرایط و امکانات لازم زندگی برای خانواده‏ها، جوانان و زنان آسیب‏پذیر ... است. بنابراین، بی‏توجهی و یا کم‏توجهی به این گونه زمینه‏های یادشده در شکل‏دهی رفتار افراد جامعه و ذکر ناشیانه مطالب خشک اعتقادی و اخلاقی و یا مطالب کلیشه‏ای و بی‏روح از تاریخ اسلام و حتی ذکر مرگ و قیامت و ...، آن گونه که در طرح توسعه عفاف پیشنهاد شده است، نتیجه چندانی را در بر ندارد و در شرایط کنونی جامعه ما به دلیل استفاده بیش از حد و گاه کسل‏کننده رسانه‏ها، از جمله صدا و سیما، نهادهای آموزشی مانند مدارس و غیره از این شیوه‏ها، نتیجه مورد نظر به چنگ نمی‏آید و برعکس، گاه نتیجه معکوس دارد و یا منجر به مقاومت روانی جوانان و دیگر افراد می‏گردد.
2ـ در خصوص ابزار پیشبرد طرح «توسعه عفاف»، گرچه طرح مذکور به ایجاد تسهیلات و زمینه‏سازی فرهنگی و اجتماعی در باب ازدواج اشاره نموده است، اما به طور اساسی فاقد زمینه‏های اجتماعی و روان‏شناسانه لازم است. و ابزارهای پیشبرد آن نیز چندان اندیشیده به نظر نمی‏آید و برخی همان طور که اشاره شد، ابزارهایی هستند که در طی سالهای اخیر، تجربه شده اما تقریبا ناکارآمد بوده‏اند. باید توجه داشت، بایدها و نبایدها، قوانین و منشورها، زمانی کارساز است که زمینه پذیرش و درک آنها مهیا باشد. همچنین باید در نظر داشت کاربرد زور و یا اجبار مردم به مبانی اخلاقی نه تنها از جنبه کارشناسانه صحیح نیست، بلکه در عمل، لااقل در درازمدت سودمند واقع نمی‏شود و زیانهای احتمالی بسیاری را نیز در بر دارد. حتی اگر کارشناسان و برنامه‏ریزان در موراد مشخصی، نوعی کنترل و نظارت قانونی را لازم دانستند، در آنجا نیز باید شخصیت و احترام افراد حفظ شود و کنترل لازم نیز در چارچوب عقل و منطق اعمال شود. «برای رفاه اجتماعی در قبال بروز جرایم و اعتلای سطح طرز تفکر و اخلاق و فرهنگ افراد جامعه، اقدامات تأمینی برای پیشگیری پیش از تدوین مجموعه‏های قوانین کیفری مؤثر است.»(5)
از طرفی مصادیق رفتارهای مخل عفت عمومی نیز در طرح مشخص نشده است. اهمیت مشخص بودن این مصادیق در این است که هر مصداقی با توجه به نوع مخاطبین یا افراد در بر گیرنده آن و نیز به لحاظ ماهیت و دلایل وجودی آن، ابزار و یا شیوه برخورد مناسب خود را می‏طلبد. مثلاً رابطه دوستی میان یک دختر و پسر در سنین نوجوانی و جوانی اگر چه نوعا زیانهای احتمالی در زمینه عقب‏افتادگی تحصیلی یا بروز برخی مشکلات اخلاقی و یا مسایل دیگری را برای آن دو در بر دارد، اما این رابطه با برخورد سوءاستفاده‏گرایانه و یا رفتارهای مخل عفت عمومی از سوی مردی در سنین میانسالی و یا با مسأله فحشا از سوی برخی از مردان و یا زنان تفاوت بسیار دارد. البته با تربیت صحیح و تعلیم رابطه مناسب بین دو جنس مخالف به طوری که در متن مطلب حاضر بدان پرداخته شد، می‏توان از بروز مشکلات احتمالی برای دختر و پسر و اجتماع جلوگیری کرد. ولی در رابطه با فحشا اقدامات لازم برای زنان آسیب‏پذیری که گرفتار این مصیبت و مرگ تدریجی می‏شوند و یا مردانی که اقدام به چنین اعمالی می‏کنند برخورد دستگاههای مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی متفاوت خواهد بود ...
3ـ خودداری، مقاومت و پاکدامنی، امری فردی است که البته اهمیت اجتماعی نیز دارد. چطور جامعه می‏تواند در هر کس یک نگهبان بگمارد. بلکه باید مسایل روانی و تربیتی مد نظر باشد تا در فرد حالت مقاومت ایجاد شود. وقتی تربیت صورت گیرد خود شخص برای خویش مرزبندی می‏کند. باید در نظر داشت اگر امر تربیتی ناقص، بی‏تأثیر و غیر کافی باشد هیچ غرور و شرافت و لیاقتی در بین نخواهد بود و در این صورت فرد گرفتار دام فساد گشته و اندیشه مقاومت در برابر عمل نامشروع را به مغز خود راه نمی‏دهد.
4ـ اگر با بحران بلوغ و غریزه جنسی در نوجوانان و جوانان با پند و اندرز و نصیحت و یا ذکر مطالب اعتقادی به شکلی کلیشه‏ای و بی‏روح و یا تنها با منع و مجازات برخورد کنیم حاصل، همین است که امروز مشاهده می‏کنیم. باید فراموش نکرد که نه منع شدید والدین و جامعه و نه محدودیتهای مذهبی، هیچ کدام به تنهایی مسایل و مشکلات تربیت جنسی نوجوانان و جوانان را پاسخ نگفته و حل نمی‏کنند. بلکه آنچه ضروری است اصلاح بموقع شخصیت، تأمین مسایل زندگی روزمره و نیازهای نوجوان و جوان در زمینه‏های گوناگون است تا با مشغولیت سالم از تأثرات و تمایلات درونی بلوغ و بروز احتمالی بلوغ زودرس جنسی و مشکلات احتمالی مصون بماند.
5ـ از اقدامات تأمینی ضروری برای حفظ اخلاق و عفت عمومی جامعه، نه تنها فراهم‏سازی شرایط ازدواج و تسهیل آن، بلکه دادن آموزشهای ضروری به دختران و پسران یا زنان و مردان در مورد مسایل گوناگون زندگی مشترک از جمله آمادگیهای روحی و عاطفی لازم و یا آموزش در زمینه روابط خصوصی زن و مرد در خانواده است. زیرا وقتی روابط بین زن و شوهر از نظر اخلاقی، عاطفی و جنسی، روابط صحیح و تأمین‏کننده‏ای باشد احتمال بروز مزاحمت، خشونت و فساد اخلاقی از سوی دو جنس لااقل کاهش می‏یابد. به عبارتی، هرچه در حوزه‏های مجاز اجتماعی روابط زن و مرد صحیح‏تر باشد، در حوزه‏های غیرمجاز مشکل یا وجود ندارد و یا بسیار کمتر است.
6ـ در طرح «توسعه عفاف» در خصوص زمینه‏های لازم و سیاستهای اجرایی برای ظهور تدریجی فرهنگ عفاف در بند (5 ـ 6) چنین پیشنهاد شده است: «تعیین و تحدید دقیق حدود روابط زن و مرد در کوچه و خیابان و کارخانه و اداره و مدرسه و ... و ترویج و تبلیغ مستقیم و غیرمستقیم آن.»
اول: در عبارت تعیین و تحدید دقیق حدود روابط، کلمه «حدود» اضافی است.
دوم: چنین سیاستی نامعقول و نشدنی است. برای مثال اگر اجتماعات و محیطهای مختلف اجتماعی مانند خانواده، محیط تحصیل، محیط کار، اقوام و خویشان، محیطهای همسایگی را در نظر بگیریم با روابط خانوادگی و روابط خویشاوندی، روابط شغلی و همکار بودن، همکلاسی یا هم‏دانشگاهی بودن، روابط همسایگی و غیره ... روبه‏رو هستیم. حالا اگر برای اشکال مختلف این روابط با توجه به زمینه‏های گسترده‏اشان و یا مثلاً اگر زن و مردی دارای چند رابطه همسایگی، خویشاوندی، همکار بودن و ... باشند بخواهیم «تعیین و تحدید روابط»، آن هم از نوع «دقیقش» را انجام دهیم دچار چه سرگیجه و احتمالاً مضحکه‏ای خواهیم شد. به جای این سیاستهای نامعقول و وسواس در مسایل جنسیتی بهتر است تعلیم و تربیت که می‏تواند مرزبندی توسط خود افراد را به دنبال داشته باشد و نیز تأمین زمینه‏های اجتماعی و شرایط زندگی سالم، مد نظر باشد. آنچه معقول و شدنی است، مرزبندی روابط از سوی شخص عاقل و تربیت‏شده در یک محیط اجتماعی نسبتا سالم بر اساس اصول زشت و خوب یا صحیح و ناصحیح و یا به تعبیر دینی حرام یا حلال است.
این طرح با چنین سیاستهایی در سطح نظری با توجه به شرایط زندگی اجتماعی و گستره مسایل گوناگون آن، نامعقول و در مقام عمل نیز عقیم است.
7ـ انقلاب اسلامی از ابتدا در زمینه مسایل مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و ... و از آن جمله، در خصوص مسایل گوناگون زیست‏اجتماعی، ادعای جهانی بودن داشته است که حتی اگر از این مسأله نیز صرف‏نظر کنیم جامعه ایران با هویت دینی به الگویی معقول و قابل عرضه که دارای قابلیت اجرا در زندگی امروز و جهان کنونی باشد، نیاز دارد.
دیدگاه امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران نیز بر چنین جداسازی استوار نبود. بلکه بر حضور زنان و همدوشی آنها با مردان در صحنه‏های مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و حتی نظامی البته در یک محیط صحیح که همه جهات عفاف در آن محفوظ باشد تأکید داشتند.(6)
در پایان این بحث لازم به توضیح است که مطالب طرح‏شده در این تحقیق از زبان نوجوانان و جوانان و یا افراد دیگر از گفتگوهای انجام‏شده با این افراد در محلهایی چون پارک ساعی تهران، خیابان ولیعصر و حدود پارک مزبور و ... و یا در یکی از دانشکده‏های دانشگاه تهران در پاییز 1376، استخراج شده است.

پی‏نوشت‏ها:

31ـ کوچتکف، و.د و لاپیک.م، (روانشناسان بزرگ شوروی)، روانشناسی و تربیت جنسی کودکان و نوجوانان، ص49.
32ـ همان، ص57.
33ـ کوچتکف، و.د. و لاپیک، م (روانشناسان بزرگ شوروی)، روانشناسی و تربیت جنسی کودکان و نوجوانان، صفحات 164،165،166،167،224،225،228،231.
34ـ همان، ص232.
35 ـ همان، صفحات 48، 162،179، 205، 206، 229، 230.
36ـ همان، 10 ـ 11، 38 ـ 33، 43 ـ 40، 48، 86، 186، 232، 233 (برخی مطالب نیز اضافه شده است.)
37ـ در باره پرورش حجب و حیا در کودکان و نوجوانان می‏توان به مأخذ فوق (روانشناسی و تربیت جنسی کودکان و نوجوانان، کوچتکف، و.د. و لاپیک، م) صفحات 38 ـ 33 و 43 ـ 40 رجوع کرد. شایان ذکر است که از حجب و حیا در متن کتاب با واژه کم‏رویی یاد شده است. اما بنا به اظهار مترجم مقصود مؤلفان از کم‏رویی، نقطه مقابل پررویی و به معنی حجب و حیا (پاورقی ص33 کتاب) است.
38ـ همان، ص232.
39 ـ همان، ص233 ـ 232.
40ـ همان، ص114 ـ 208 ـ 211.
41ـ همان، ص212.
42ـ دانش، تاج زمان، مجرم کیست؟ جرم‏شناسی چیست؟ ص189.
43ـ دانش، تاج‏زمان، مجرم کیست؟ جرم‏شناسی چیست، ص193.
44 ـ کوچتکف. و.د، و لاپیک.م، روانشناسی و تربیت جنسی کودکان و نوجوانان، ص17.
45 ـ همان، ص6.
46ـ همان، ص7 ـ 6.
5 ـ دانش، تاج‏زمان، مجرم کیست؟ جرم‏شناسی چیست، ص236.
47 ـ رجوع شود به سخنان امام خمینی از جمله سخنان ایشان در صحیفه نور، ج19، ص280 (چاپ اول، بهار 1368) و ج20، ص172 (چاپ اول، 1369).

منبع: ماهنامه پیام زن